تاريخ: جمعه 14 شهريور 1393
ساعت: 1:38 قبل از ظهر
ناگهان بال و پرم آتش گرفت ...
سوختم پا تا سرم آتش گرفت ...
با گلت سیلی نمیدانی چه کرد ...
پلک چشمان ترم آتش گرفت ...
دست آن نامرد داغ از کینه بود ...
زد به رویم معجرم آتش گرفت ...
گرم عشقت بودم از خود بی خبر ...
بین شعله پیکرم آتش گرفت ...
با تماشای تن خونین من ...
قلب زینب دخترم آتش گرفت ...
بانگ سر دادم که ای فضه بیا ...
نازدانه گوهرم آتش گرفت ...
روضه خوانم شد خدا فرمود آه ...
دختر پیغمبرم آتش گرفت ...
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: با گلت سیلی نمیدانی چه کرد , , , چادری که باشی , بنـدگـی ام را آشکــارا به رُخ می کشـم , برای آنهایی که بی خبرند, فیسبوک , عکس های بی حجاب, جوانیم , ایرانی , دُختران قرن بیستُ یک , کمپین , تحریم , جـوانـان قـدیـم , یـواشکـی , حجاب , عفاف , , چادری, دختر چادری, دختر با حیا, چادر خاکی, مادرم زهرا, قسم به چادر خاکی, عفت و حیا, شرم و حیا, دختر کوچولوی چادری,